منتظر بودم سال ۹۸ تموم بشه بعد این پست رو بنویسم 

به نظرم اشک های ۹۸ خیلی بیشتر از لبخندهاش بود ولی اتفاقی که اولش تا سرحد مرگ اشکم رو درآورد و بعد لبخند روی لبم نشوند، بیماری مادرم بود؛ وقتی شهریور مثل هرسال رفت چکاپ سالیانه و توی سونوگرافی نوشته بود مشکوک دیگه تو حال خودم نبودم تا وقتی که دکتر گفت نه واقعا مشکوکه باید بری پیش جراح من دیگه حسابی خودم رو باخته بودم هرچی خاله و شوهر خاله ام که یکی شون پزشک و دیگری ماماست میگفتن بابا چیزی نیست به خدا هم به خرجم نمی‌رفتم و فکر کنم شبی یکی دو لیتر فقط اشک میریختم تا این که بایوپسی کردیم و البته بازم نتیجه روشن و شفاف نبود اما دکتر گفت بهتره جراحی کنیم بعد از جراحی تا جواب پاتولوژی عمل بیاد رسما مردم و زنده شدم و اون روز که توی آنتراک کلاس فیزیولوژی به بیمارستان زنگ زدم و گفتن جواب حاضره دیگه اصلا تو حال خودم نبودم و اگر زهرا باهام نمیومد احتمالا ماشین میزد بهم بدون این که حتی به پدرم بگم راه افتادم رفتم بیمارستان  جواب پاتولوژی رو که باز کردم و نوشته بود No evidence of malignancy تا خود دانشگاه اشک ریختم و از خدا تشکر کردم که مادرم رو دوباره بهم داد. اونجا بعد از یک ماه یه لبخند کمرنگی نشست رو لبم. 

اگر بگذرم از قضیه به این بزرگی اتفاقی که اوایل سال ۹۸ برام افتاد و زندگی شغلیم رو کلا متحول کرد شرکت کردن توی کلاس های TTC IELTS و ارتقا سطح تدریسم بود که واقعا تحول و جهش بزرگی بود. 

فارغ از حوادثی که به تلخی زهرمار بودن مثل هواپیما و سردار و کرونا سال ۹۸ هم یکی از سال های زندگیمون بود که سپری شد بالاخره هرچند تلخ و گزنده 

سال نو رو به همه تبریک میگم و امیدوارم که سال ۹۹ آبستن اتفافات شیرین‌تر و بهتری باشه. 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ماجراهای من و خودم! Amber مقالات و پژوهش های حوزه آموزش و یادگیری اخبار و اطلاعات جامع برنامه نویسی و سئو kosarprint اینترنت اینکام نوین سازه فروشگاه تلویزیون یَابْنَ الْغَطارِفَةِ الْأَنْجَبِینَ أنتَ اَمانٌ لِأَهلِ اِلأرضِ....